لرستان ما هویت ماست

اینجا لرستان است دره شیران اگر عقابی بخواهد از اسمان اینجا پرواز کند باید پر و بال خود را به ما غرامت دهد

منوي اصلي

آرشيو مطالب

لينکستان

ساعت

امکانات


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 4
تعداد نظرات : 5
تعداد آنلاین : 1


مساحبه با استاد رحمانپور در 21 فوریه روز جهانی زبان مادری در نشریه لور

عنوان : لری و لکی هم‌زاد، هم‌ریشه، هم‌سرنوشت و هم‌سرگذشت‌اند



 *** مقدمه : عنصر زبان گران‌بهاترین میراث تاریخی و فرهنگی اهالی لرستان و زاگرس است، واضح است که بخش‌های زیادی از تاریخ و فرهنگ این منطقه‌ ناگفته باقی مانده است، که با پژوهش در حوزه‌ی زبان‌های بومی بخش‌هایی از این سکوت تاریخی قابل شکستن است.

بخشی از گفتگوی ایرج رحمانپور با نشریه لور

ضمن عرض سلام، استاد مطلع‌اید که روز 21 فوریه، از سوی یونسکو روز جهانی زبان مادری نام نهاد شده است، درباره‌ی اهمیت این روز برای زبان لری توضیح بفرمائید.

 استاد رحمانپور : ضمن تبریک "روز جهانی زبان مادری" به تمام کسانی که دل در گرو زبان‌های بومی دارند، باید بگویم بنده همواره این آرمان بزرگ را داشته‌ام که روزی بحث زبان در میان اهل قلم و روشن‌ فکران لر به یک گفتمان فرهنگی تبدیل شود؛ اما موضوعی که لازم می‌دانم توجه دوستان پژوهشگر را بدان جلب کنم این است که وقتی در جغرافیای لرستان از زبان مادری سخن گفته می‌شود باید سه بافت زبانی یعنی لری خرم‌آبادی، بختیاری و لکی را در نظر گرفت، و با توجه به این تقسیم ‌بندی از زبان مادری سخن گفت، کما اینکه هم ‌وطنان کرد نزدیک به 20 لهجه دارند که آنها را در سه شاخه‌ی کلی طبقه‌بندی کرده‌اند به طوری که درک برخی از این لهجه‌ها برای گویشوران دیگر گویش‌ها غیرممکن است، اما با وجود تفاوت‌های عمیق تمام این گویش‌ها "کردی" خوانده می‌شود، و هیچ کردتباری در کردی بودن این گویش‌ها شک نمی‌کند، ولی متاسفانه بخشی از روشن‌فکران در بررسی زبان و ادبیات مردم لر دچار پدیده‌ای به نام خرم‌آباد زدگی یا بهتر بگوییم مرکز زدگی می‌شوند.

»» محصور کردن لر و لرستان به خرم‌آباد چه آسیب‌های را متوجه فرهنگ و زبان ما می‌کند؟

استاد رحمانپور : باید بگویم که متاسفانه این ذهنیت باعث شده است که از یک سو کمتر شاهد پژوهش‌های جامع در بین روشن‌فکران و اهل قلم لر باشیم و از سوی دیگر این مرکز محوری باعث به وجود آمدن دافعه و تکثرگرایی در دیگر بخش‌های لرستان شده است، متاسفانه این ذهنیت به بخشی از جامعه‌ی روشن‌فکری و همچنین ارگان‌های فرهنگی مرکز استان نیز سرایت کرده و باعث شده است که کمتر به مناطق دیگر پرداخته ‌شود، که این موضوع در کل به ضرر یک‌پارچگی هویت فرهنگی منطقه است. یکی دیگر از آسیب‌هایی که این نگرش به فرهنگ و هویت ما وارد می‌کند تقابل و مرزبندی‌هایی مخرب و نادرست تحت عناوینی چون "لکستان" در مقابل "لرستان" است، در حالی که لری و لکی هم‌زاد، هم‌ریشه، هم‌سرنوشت و هم‌سرگذشت‌اند، این‌ها خواهر و برادرند از یک جا آمده و به یک جا خواهند رفت، و آن چنان در یکدیگر حل شده‌اند که نمی‌توان آنها را جدای از هم تصور نمود، به هر حال همیشه باید از این‌گونه تقابل‌ها و جدایی‌ها احتراز نمود.

»» برای جلوگیری از آسیب‌هایی که اشاره کردید چه اقداماتی سودمند است؟

استاد رحمانپور :در بررسی مسائل و زبان‌های بومی باید به گستره‌ی فرهنگی لرستان نگریست نه به لرستانی که امروزه در کتاب‌های جغرافیا می‌بینیم، لرستانی که در میان استان‌های مختلف تکه‌تکه شده است، متاسفانه هنگامی که از لر و لرستان سخن گفته می‌شود اغلب استان‌های بختیاری‌نشین، کهگیلویه و بویراحمد، بخش‌هایی از استان‌های خوزستان، فارس، کرمانشاه و همدان و خیلی جاهای دیگر نادیده گرفته می‌شود، به ویژه ایلام که در کتاب‌های جغرافیای هم‌نسلان من، لرستان پشتکوه خوانده می‌شد.

»» به نظر می‌رسد در سرود «سرزمینم» نیز همین دغدغه‌ را داشته‌اید؟

استاد رحمانپور :بله در واقع همین دغدغه و همچنین نوستالژی شخصی خودم بود که انگیزه‌ی سرایش و ساخت سرود «سرزمینم» شد، در این سرود چهارگوشه‌‌ی سرزمین‌های لرنشین را برای فعالیت پژوهشگران و دلسوزان فرهنگی نشان داده‌ام، به اعتقاد من توانایی‌ها و داشته‌های گوناگون لرستان به همین وسعتی است که در در این سرود به آنها اشاره شده است، توانایی‌های که باید آنها را دید و بیش از پیش به آنها پرداخت.

»» به موضع بحث بازگردیم، وضعیت‌های زبان‌های مادری مردم لر را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

استاد رحمانپور :علی‌رغم تمام مسائلی که گفته شد، بنده وضعیت زبان‌های مادری لرستان را مثبت ارزیابی می‌کنم، خوشبختانه نسل جوان ما توجه و نگرش مثبتی به زبان و دیگر مسائل فرهنگی خود دارند، به عبارتی باید گفت که مسائل فرهنگی-زبانی ما از سوی نسل جدید پذیرفته شده است، و جوانان زیادی مشغول به فعالیت در این زمینه هستند، خوشبختانه اخیراً دانشجویانی را می‌بینیم که در پایان‌نامه‌های خود به مسائلی نظیر دستور زبان لکی، هوره، مور و امثالهم می‌پردازند؛ منتها مشکلاتی از قبیل کمبود منابع علمی، مشکلات مالی، بی‌توجهی متولیان فرهنگی و ... نیز وجود دارد، که لازم است ارگان‌های متولی فرهنگ فعالیت و تلاش بیشتری در این زمینه داشته باشند و طبق وظیفه و رسالت وجودی‌شان از پژوهش‌گران و کوشندگان مسائل بومی حمایت کنند.

»» شما درمقاله‌ی "زبان زاگرس چراغی روشن به دهلیز تاریک" به اهمیت زبان‌های مادری در منطقه‌ی زاگرس اشاره کرده‌اید، در این ارتباط توضیح بفرمائید.

استاد رحمانپور : در واقع زبان گران‌بهاترین میراث تاریخی و فرهنگی اهالی زاگرس است، واضح است که بخش‌های زیادی از تاریخ و فرهنگ منطقه‌ی زاگرس ناگفته باقی مانده است، که بخشی از این مسئله به خود ما یعنی بومیان این منطقه بازمی‌گردد، که باید بیش از پیش برای زبان و فرهنگ‌مان دل بسوزانیم، اما اختصاصاً در ارتباط با زبان باید بگویم که زبان‌های لری خرم‌آبادی، بختیاری و لکی ارزنده‌ترین میراث‌های فرهنگی ما هستند، در این زبان‌ها واژگان، جملات و تعابیری وجود دارد که با موشکافی دقیق آنها می‌توان بخش‌های تاریکی از تاریخ منطقه را روشن نمود، به عنوان مثال مواردی در شاهنامه وجود دارد که به منطقه‌ی شرق نسبت داده شده است، با ره‌گیری عناصر زبانی می‌توان خاستگاه آنها را در غرب کشور پیدا نمود. متأسفانه در متون تاریخی ناحیه‌ی تمدن‌خیز میان‌رودان را دجله و فرات در نظر می‌گیرند، در حالی که با مطالعه آثار تمدنی و همچنین پل‌های تاریخی منطقه‌ی لرستان باید رودهایی چون سیمره و کشکان را نیز جزئی از میان‌رودان به حساب آورد، به گواهی آثار موجود، منطقه‌ی زاگرس خاستگاه تمدن‌های بزرگی در دنیا بوده است، باز هم لازم است تاکید شود که با مطالعه و پژوهش در زبان‌های موجود در این منطقه می‌توان نقاط فراوانی از این منطقه را تنویر نمود».

»» همواره مناسبت‌های ملی و مذهبی پیام‌هایی را برای ما بازگو می‌کند، به نظر حضرتعالی روز جهانی زبان مادری چه پیامی برای ما به همراه دارد؟

استاد رحمانپور : روز جهانی زبان مادری تلنگری است برای بازگو کردن وظایف فراموش شده‌ی همه‌ی ما به ویژه متولیان فرهنگ جامعه، نامگذاری 21 فوریه به نام روز جهانی زبان‌های مادری نشان دهنده‌ی اهمیت جهانی همین موضوع است و فراموش نکنیم که کار کردن در عرصه‌هایی چون زبان و فرهنگ بومی، نیاز به منابع مالی و کارگروه‌های تخصصی دارد، که این مهم بدون حمایت ارگان‌های ذی‌ربط حاصل نمی‌شود، و به یاد داشته باشیم که پژوهشگر ما وقتی می‌تواند خالق آثار ارزشمندی شود که با دغدغه‌ی نان دست به گریبان نباشد.

»» شما به عنوان کسی که با موسیقی سر و کار دارد، رابطه‌ی زبان و موسیقی را چگونه می‌بینید؟

استاد رحمانپور : یکی از راه‌های حراست از زبان‌های مادری توجه به موسیقی اقوام است، زبان و موسیقی همواره در حال تاثیر گذاری بر یکدیگر و داد و ستد هستند، موسیقی هنری است فراگیر و نافذ، لذا این قدرت نفوذ و فراگیری فرصت‌های زیادی را نیز برای کمک به اعتلای زبان فراهم می‌کند. به وسیله‌ی موسیقی علاوه بر زبان بسیاری از داشته‌های فرهنگی را نیز می‌توان حفظ نمود، در این میان زبان در موسیقی لری نقش پر رنگ و برجسته‌ای را دارد، بخش اعظم موسیقی لری موسیقی با کلام است، کلامی که در موسیقی وجود دارد همواره پناهگاهی برای حفظ زبان بوده است.

»» با تشکر فراوان از اینکه وقت‌تان را در اختیار ما گذاشتید، به عنوان سخن آخر اگر نکته‌ای را ضروری می‌دانید، بفرمائید

 
استاد رحمانپور : نکته‌ای که باید بدان اشاره کنم اینست که همواره باید به یاد داشته ‌باشیم که نوشتار به جزء لاینفک زبان است و طبعاً زبان‌هایی توان بقاء و اعتلا دارند که صاحب خط و نوشتاری کارآ و در عین حال فراگیر باشند، در این راه کار‌هایی نیز صورت گرفته است، اقداماتی که با وجود ارزشمندی ناکافی به نظر می‌رسند، تلاش‌های پراکنده‌ای که صورت گرفته است باید هماهنگ و یک ‌پارچه شده تا به رسم‌الخطی دست پیدا کنیم که به مثابه‌ی یک سند واحد مورد پذیرش اکثریت فعالان فرهنگ بومی قرار گیرد و همه ملزم به استفاده از آن شوند 

 

نويسنده: حامد خورشیدوند تاريخ: جمعه 5 خرداد 1398برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

مروری بر سرگذشت قوم لر :لک لر بختیاری :

 

 

به نام خدا
مقدمه :انچه که مسلم است برای همه ی ما لرها در مورد هویتمان سوالات ابهاماتی وجود دارد و در تعیین سرنوشت یک قوم بسیار مهم است که ان قوم هویت و تاریخ واقعی خود را بداند. به طوری که کشور های پیشرفته بسیار بر تاریخ خود تکیه کرده اند و ان را سکوی پرتابی برای رسیدن به اهدافشان میدانند . مثلا انگلیسی ها زمانی که به ایران امدند چون می خواستند کشورهایی مثل ایران را تحت سلطه ی خود داشته باشند و به منافع شخصی شان برسند به مردم می اموختند که تاریخ و فرهنگ و اداب و رسوم شما فقط ابزاری برای عقب ماندگی شما ست در حالی که خود پایبند به تاریخشان هستند و به هویتشان افتخار میکنند و خودرا برتر از دیگران میدانند .اما قومی یا ملتی متمدن است که گذشته ی خود را بداند و فرهنگش ادامه دهنده ی فرهنگ گذشتگانش باشد. در این شرایط میتواند به جایگاه خود برسد و پیشرفت حاصل کند . اگر قومی هویتش مورد حمله بیگانگان قرار گیرد در صورت آسیب دیدن هویت ان قوم زبان و فرهنگ و اتحاد و همه ی ارزش های ان قوم نابود شده و فرهنگ بیگانگان جایگزین فرهنگش می شود.
همه ی ما میدانیم که هویت قوم لور که از سه زیر مجموعه لر لک بختیاری تشکیل شده دچار حمله شده و صدمات زیادی را متحمل شده...
**********    

لورها مردمانی هستند که در طول تاریخ به شجاعت مردانگی مهمان نوازی ساده دلی و غیرت وسر سختی معروف بوده اند و هر گاه کسی از این قوم به قدرت رسید هرگز ظلم و ستمی نکرده و کسی نتوانسته به حریم مرزی انها تجاوز کند. مثلا اگر حکومت زندیه کریم خان زند و لطفعلی خان زند را در نظر بگیریم : زند ها یکی از طوایف لر لک زبان هستند :کریم خان فرمانروایی بر دلهای مردم بود او هرگز تاج شاهی بر سر نگذاشت و انقدر با مردم مهربان و صمیمی بود که مردم عاشق او بودند و او مثل مردم عادی در بین مردم حضور داشت و هیچ وقت محافظی نداشت و به جای شاه مردم  خود را وکیل الرعایا به معنی نماینده مردم می خواند. او از تمام شاهان قبل و بعد خود بیشتر به ابادانی پرداخت ....

************

************

قوم لور قومی است کهن که در استان های لرستان* ایلام * چهارمحال وبختیاری* کهکیلویه وبویر احمد* خوزستان* کرمانشاه *مرکزی *اصفهان *و بوشهر* و  قسمتی از شرق کشور عراق زندگی میکنند که بیش از چهل هزار سال پیش در لرستان سکونت داشته اند و اولین تمدن انها تمدن عیلامیان بود که حدود سه هزار سال قبل از میلاد به وجود امد .عیلام کشوری مستقل و قوی بود که شش صد و پنجاه سال بر بابل باستان حکومت کرد . در روزگاری سومر به کشور عیلام حمله کرد و علامیان علی رغم این که بسیار دلیرانه جنگیدند از سومر شکست خوردند ولی بعد از ان با هم متحد شده و به سومر حمله کردند وانچنان انها را در هم شکستند که مردمشان هر کدام به کشوری گریختند و دیگر هیچ وقت نتوانستند در کنار هم جمع شده و کشوری داشته باشند. عیلامیان مردمی جنگجو و باهوش بودند که برای اولین بار در دنیا اسبها و دیگر حیوانات و دانه ها را اهلی کردند و حتی خود ساحب خطی مستقل بودند که به ان خط عیلامی میگفتند و این خط از سی صد نشانه تشکیل شده بود.که کتیبه های تخت جمشید نیز به سه خط کوفی ,فارسی  وعیلامی نوشته شده اند . کاسی ها که در زمانهای مختلف  به نام های         " کاسی .کاسو.کاسپی.کاشی" معروف بودند هم جزعی از عیلامیان بودند که به کوههای قفقاز مهاجرت کردند و در راه برگشت خود به کشور عیلام در جاهای زیادی ساکن شدند که از نام این مناطق می توان به این امر پی برد مثلا روزگاری ساحب دریای خزر بودند و خزر دریای کاسپین نام گرفت وحتی امروزه در تمام جهان جز ایران این دریا کاسپین نام دارد. و بعد از ان به کاشان امروزی امدند و انجا به کاشیان معروف شد و در نهایت در کاسیو منطقه ای واقع در خرم اباد ساکن شدند و مکان های زیادی با اینگونه نام ها وجود دارد که معرف قوم کاسیت است ویا زبان لکی کاسی اوستایی و...

زمانی که کاسیها به عیلام بازگشتند حکومت بر بابل که تا ان زمان در دست شاهان عیلام بود به دست کاسیان افتاد . می توان گفت که کاسی ها برترین نژاد ان زمان بودند چرا که در حالی که قدرتشان بر دیگر رقیبان بیشتر بود همیشه به دنبال صلح بودند. کاسی ها  جزعی از عیلامیان بودند وبه زبان عیلامی ( انزانی ) صحبت  میکردند , شغل انها دامداری بود و به کاسیهای دامدار و جنگجو معروف بودند و مخترع ریسندگی و جوش فلزات (اهنگری) و تولید ماست و دوغ از شیر بودند ...

 در یکی از جنگهای عیلام از انجایی که عیلامیان جنگجو بودند فرمانروای عیلام در نخستین صف جنگ بود و با تعداد زیادی از سربازان دشمن می جنگید همین عامل باعث مرگ او و شکست عیلام شد. در زمانی که جنگهایی میان عیلام و اشور بود عیلامیان در میان خودشان جنگهای داخلی داشتند و به همین دلیل هم از اشور شکست خوردند و دیگر هیچ وقت دولت عیلام تشکیل نشد. بعد از چند سال ماد ها  از غرب مهاجرت کردند در شمال کشور سابق عیلام ساکن شدند و دولتی تشکیل دادند البته این دولت فقط و فقط 57 سال عمر کرد و بعد از ان اریا ها مهاجرت کرده به ایران امروزی امدند و دولت ماد را شکست دادند و کشور آریانا را تشکیل دادند..در این زمان اریاها با مردم کشور عیلام سابق که مردمی جنگجو بودند و از حیث تمدن از اریایی ها خیلی متمدن تر بودند متحد شدند و در این زمان در اثر نزدیکی این دو قوم زبان انها نیز به هم نزدیک شد. کلمات  زیادی از زبان پارسی وارد زبان عیلامیان شد که با دقت کردن در مورد زبان لری وخصوصا زبان لکی به عنوان دست نخورده ترین زبان قوم لور این امر به وضوح مشاهده می شود مثلا کلماتی از زبان پارسی  در زبان ما وجود دارد که در زبان فارسی امروزی وجود ندارد.

 پیامد این اتحاد تشکیل حکومتی قوی با نام هخامنشی بود که مهمترین سرداران و سربازان جنگی انها عیلامی بودند  و حتی زادگاه کورش هم ایزه بود که در شمال استان خوزستان (جزعی از عیلام سابق )قرار دارد و نام ایزه از کلمه انزان امده که نام زبان عیلامیان بود؛ عیلامی ها در جنگها  یکه تاز میدان های نبرد بودند حتی در مهم ترین جنگ که جنگ میان ایران و روم دو ابر قدرت زمان نقش مهمی داشتند . در یکی ازجنگ ها رومی ها که از غرب بر ایران حمله کردند در لرستان امروزی مغلوب شدند  و ان منطقه از ان روز تا به امروز به زبان مردم لر{ روم اشکو } که به معنی شکستن لشکر روم است نام گرفت و به خاطر این دلاوریها بر این مردم لقب { لور } دادند که به معنی جنگجو است

******************

******************

حدود قرن چهارم هجری لرستان به دو قسمت لر بزرگ و لر کوچک تقسیم شد ایلات لر زبان بختیاری ،ممسنی، کهکیلویه بویر احمد،لیراوی وحیات داودی اجزای لر بزرگ هستند و لر کوچک که به مخفف ان یعنی  لک معروف بوده شامل تمامی لرها به جز لر بزرگ است (لک و لر با تعریف امروزی) و منطقه حکومت اتابکان لر کوچک نیز دلیلی بر اثبات  این حقیقت است و دلیلی دیگر این است که تمامی بزرگان ما از این دوران به بعد که به زبان لکی صحبت میکرده اند هویتی جدا از لر نداشته و همه خود را لر معرفی کرده اند ( کریم خان زند . بابا طاهر.و...) و خیلی مهم است که بدانیم  در این زمان بین مردمان لر کوچک( لک ها,مردم خرم اباد و بالاگریوه ) تفاوت زبانی چندانی نبوده و یا حتی شاید زبان مردم خرم اباد و بالاگریوه با زبان لک زبانان امروزی یکی بوده و در اینده هر کدام به شکلی به سمت فارسی تحریف شده اند .

دلیل اول : در زبان لری ما کلماتی خیلی زیادی به کار برده شده که کاملا مشخص است  کلماتی فارسی هستند و فقط شکل لری به خود گرفته اند اما معادل لری ان نیز در زبان لری وجود دارد که کمتر مورد استفاده قرار میگیرد ویا در زبان ما وجود ندارند ولی در زبان لری نسل پدران ما و نسل های قبل انها این کلمات وجود داشته اند  و کاملا مشخص است که به فارسی یا زبان دیگری ربطی ندارند بلکه کلمات اصیل لری هستند و کلمات اصیل لری با معادل لکی خود یا یکی هستند یا از یک ریشه اند و ما اگر رد پای کلمات لری را دنبال کنیم به همتای لکی ان خواهیم رسید .

دلیل دوم :از انجا که هویت ما  لرها یک ساختار قومی قبیله ای دارد و

همه ی ما میدانیم که خود از چه طایفه و تیره ای هستیم .ازانجایی که یک طایفه نمی تواند دو زبان داشته باشد , با دقت کردن در لهجه و گویش های طوایف در لرستان متوجه دو چیز حایز اهمیت خواهیم شد .

1- طایفه های لر, یا به زبان لری صحبت میکنند  یا لکی . اما طایفه هایی چون بیرانوند -دالوند و... بخشی از مردم به زبان لری و بخشی به زبان لکی صحبت میکنند و یا سکوندها که به زبان لری صحبت میکنند ولی در گذشته لک زبان بوده اند ولی هنوز برخی کلمات لکی در زبانشان دیده میشود . شاید این خود دلیل خوبی برای اثبات این باشد که روزگار قدیم  زبان ما لکی بوده (قطعا غلیظ تر از لکی امروزی بوده) اما چون زبان  همه ما یکی بوده و ما را با نام لر میشناسند  این زبان با نام لری شناخته شده و در گذز  زمان که زبان لرها به سمت فارسی گرایش پیدا کرده بعضی از مردم لر کوچک که زبانشان تغییر بیشتری داشته نام زبان لری به خود گرفته و ان دسته از مردم لر کوچک یا لک که زبانشان کمترین تغییر را داشته بر نام لکی خود استوار مانده.

2-از انجا که میان لهجه ی تمام تیره ها تفاوت هایی کم و زیا د وجود دارد میتواند دلیلی بر تغییر زبان لرها به سمت فارسی باشد . مثلا میان لری  منطقه بالا گریوه تمایز هایی وجود دارد ویا لکی مناطق مختلف .این فرضیه  که لهجه های لری و بختیاری و...ساختار لکی نیستند و دراثر نزدیکی به هم مرتبت شده اند کاملا اشتباه است

چراکه اولا: دراین صورت هر چه به گذشته برگردیم باید لری و لکی ازهم دور شوند در صورتی که هر چه به عقب برمیگردیم پیوند عمیقتری مشاهده میشود

دوم این که :اگر پیوند زبان های لری و بختیاری و لکی در اثر نزدیکی جغرافیایی باشد پس نباید کلماتی در لهجه های یاسوجی و بختیاری با لکی مشترک باشد در حالی که ان کلمه در لری وجود نداشته باشد چرا که لری همسایه ی جغرافیایی لکی است اما این امر وجود دارد(مثلا جمع بستن لکی و یاسوجی و شهر کردی ایل -ال است که در لری نیست و خیلی کلمات دیگر).این ها نشان دهنده ی یکی بودن زبان ما در گذشته است. شاید زبان فارسی در هر منطقه به شکلی در زبان ما نفوز کرده و تاثیرهای متفاوتی از خود به جای گذاشته است. 

*****************
*****************

پس هیچ دلیل برای انکار لر بودن لک زبانان وجود ندارد

علاوه براین دلایل هزارن دلیل دیگر برای اثبات این حقیقت وجود دارد: 

مثلا پسوند ( وند ) که خود یکی از نشانه های ارزشمند هویت ماست و دلیلی بر با اصل ونسب بودن قوم لر است در تمام زیر مجموعه های لر(لک و لر و بختیاری) وجود دارد و جز لر با همه اقوام بیگانه است که خبر از طوایف و اجداد نام دار ما میرساند .

 

ویا این که همیشه لک زبانان جزعی از ساختار لر بوده اند دیگران انها را با نام لر میشناختند خود را لر معرفی میکرده اند و درجاهایی با نام لرستان زندگی میکرده اند و فرهنگ و اداب و رسوم و لباس و سبک زندگی اصیل لری را داشته اند در نگرش مردم سالخورده ما و حتی موسیقی ما این امر مشاهده میشود  وگرنه در طول تاریخ انها راقومیتی جدا میدانستند 

و حتی چند طایفه بزرگ   لرمثل بیرانوند و حسنوند هم لک زبانند 

 

********************

********************

 

 ادامه دارد

نويسنده: حامد خورشیدوند تاريخ: جمعه 5 خرداد 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

درباره وبلاگ

به نام خدایی که مردمی از جنس غیرت و پاکی و مردانگی افرید و انها را بر بام اسمان استوار کرد .من حامد خورشیدوند متولد سرزمین فلک الافلاکم که پایبند به اصالتم و عاشق هویت و فرهنگ قومم هستم که در راه ادای دین به هویتم و گذشته گانم و رساندن فرهنگم به دست ایندگان تا پای جانم ایستاده ام. قوم لور قومی اصیل و متمدن است که فرهنگ و افتخاراتش در هیچ جای دنیا همتا ندارد که متاسفانه ناشناخته مانده اند و عده ای هم کمر به قتل انها بسته اند و امروز وقت ان شده که قدری برای خودمان و هویت چند هزار ساله مان دل بسوزانیم مردم لور به طور کلی در استان های لرستان ایلام چهار مهال و بختیاری کهکیلویه و بویر احمد خوزستان کرمانشاه اصفهان مرکزی فارس و بوشهر و قسمت شرقی کشور عراق و در دیگر جاها به صورت پراکنده ساکن هستند که لهجه های مختلف ی دارند که همه از زبان لکی سرچشمه میگیرند .به امید سربلندی و پیروزی برای تمام مردم لور

نويسندگان

لينکهاي روزانه

جستجوي مطالب

طراح قالب

© All Rights Reserved to lormalga.LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.Com